امام هادی علیهالسلام سحرگاه روز پانزده ذیحجه قدم به عرصه گیتی نهاد تا وجود تابناکش روشنایی بخش تاریکیهای جهل و بی ایمانی شود.
نوزادی در آیندهای نه چندان دور مایه سربلندی و افتخار اسلام شد. امام دهم ادامه دهنده رسالت خطیر امامان ماقبل خویش بود. میلاد با سعادت و پر برکت امام علی النّقی علیهالسلام بر تمامی دوستداران خاندان نبوّت و شیعیان جهان مبارک باد.
محل ولادت
دهمین ثمره باغ ولایت و دوازدهمین نهال عصمت و طهارت و نخستین فرزند پیشوای نهم در یکی از محلات مدینه، شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام، در محلی به نام «صریا» دیده به جهان گشود. میلادش به پیشگاه مقدس خاندان عصمت و طهارت مبارک باد.
نام و القاب حضرت
در چنین روزی هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین میگسترد، ماه نورافشان امامت و مولود مسعود خاندان ولایت، امام هادی علیهالسلام دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش او را به زیباترین نامیکه در خاندان رسالت سابقه داشت نامید و نام علی بر وی نهاد. بعضی ازالقاب مبارک حضرت علیهالسلام هادی، ناصح عالم،فقیه، امین، عسکری، دلیل، فتّاح، نقی، و مرتضی است؛ چنان که امروز بیشتر شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهالسلام حضرت را با لقب مشهور «هادی» میشناسند.
مادر حضرت هادی علیهالسلام
حضرت هادی علیهالسلام فرزند اول حضرت جواد علیهالسلام است. مادر عزیز و مهربانش، سَمانه نام داشت و از شاهزادگان رومیبود که به اسارت لشکر مسلمانان درآمد و به عنوان «ام ولد» آزاد شد و افتخار همسری امام نهم را پیدا کرد. وی در نهایت فداکاری و دلسوزی و از بانوان صالح و درستکار و پاکدامن روزگار بود و از پشتیبانان سرسخت امامت و خلافت الهی و نسبت به مقام ولایت آشنا و آگاه بود.
دانش امام هادی علیهالسلام
حضرت هادی علیهالسلام فرزند دریای دانش و معرفت و میوه درخت امامت و ولایت، و همچون پدران خویش از فضل و دانش سرشار بهرهمند بود آن حضرت هفت سال و اندی تحت تربیت الهی و معنویِ پدر زندگی کرد و بعد از وفات پدراز درخشانترین و برجستهترین چهرههای علمی اسلام بود و مشکلات فقهی و علمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل میفرمود.
سیمای حضرت هادی علیهالسلام
حضرت امام هادی علیهالسلام علاوه بر روشنایی ضمیر چهرهای درخشان و دوست داشتنی داشت. آنان که امام را دیدهاند، نقل کردهاند که آن گرامیقامتی متوسط، چهرهای سپیدِ آمیخته به سرخی، چشمهایی درشت، ابروهایی گشاده و سیمایی شاداب و دلگشا داشت، به طوری که هرکه غمگین بود و به ایشان نظاره میکرد اندوهش را از یاد میبرد.
عرض تبریک به امام زمان
بارِ دیگر فرزندی از دودمان پاک رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله به دنیا آمد و زمین را به روشنایی وجودش متبرک ساخت. صدای کودکی معصوم از خانه امام جواد بلند شد که در آیندهای نه چندان دور روشنی بخش محفل شیعیان و دوست داران حق و حقیقت میشد. بار دیگر روح قدسی در کالبد انسانی از سلاله پیامبر علیهالسلام دمید و چراغ روشنی بخش ظلمات جهل و بیایمانی شد. میلاد سعید امام هادی علیهالسلام ، امام دهم شیعیان، را به حضور فرزند گرامیاش، امام زمان(عج) تبریک و تهنیت میگوییم.
تسلط بر زبانهای گوناگون
از آن جا که دانش خاندان رسالت از منبع وحی و الهام سرچشمه میگیرد تواناییهایی در وجود امامان و اولیای الهی نهفته است که در انسانهای معمولی نیست؛ زیرا آنان در مکتب وحی الهی پرورش پیدا میکنند و برای هدایت جامعه انسانی آماده میشوند. امام هادی علیهالسلام ، دهمین امام شیعیان، از همان دوران کودکی از دانش الهی برخوردار بود. گاهی در محیطهای عربی با یک ترک با زبان ترکی گفتگو میکرد و دیگر هنگام با علیابن مهزیار اهوازی چنان به فارسی صحبت میفرمود که گویی از فارسی زبانان است.
نشانهای از نفوذ در دلها
با وجود آن همه مخالفت و مبارزه پنهان و آشکاری که خلیفه معاصر، متوکّل، در برابر نفوذ و محبوبیّت امام هادی علیهالسلام به کار میبرد و همیشه در صددِ خاموش ساختن این مشعل فروزان الهی بود، محبوبیت امام روز به روز گستردهتر میشد. تا حدّی که اشعه تابناک آن تا اندرون حرمسرای خلیفه نیز نفوذ کرده بود. نقل شده است که مادر خلیفه اعتقاد استوار و بیریایی نسبت به امام هادی علیهالسلام داشت و او را انسان شریف و شایستهای میدانست و در عرض حاجت به پروردگار متعال امام را وسیله و شفیع خود قرار میداد.
مذمت روزگار
یکی از یاران امام هادی علیهالسلام که نزد حضرت میرفت در بین راه اتفاقا با یک «اسب سوار» برخورد میکند و انگشت و شانهاش آسیب میبیند. وقتی به محضر امام هادی علیهالسلام میآید امام او را پانسمان میکند. او به حضرت میگوید: امروز عجب روز شومیبود. خداوند مرا از شرِّ آن نگه دارد. حضرت هادی علیهالسلام به این سخنش ایراد میگیرد و میفرماید: کردار شماست که موجب کیفر و پاداش است. یقین داشته باشیدکه تنها جزا دهنده در دنیا و آخرت خدای یکتاست و هرگز ایّام و گردش روزگار در خلقت و افعال پروردگار عالم کوچکترین دخالتی ندارد.
جدال و برتری جویی
امام هادی علیهالسلام درباره بحثهای بیثمر و جِدالآمیز میفرمایند: بحثهای خصومتآمیز، درستیهای کهن را از میان میبرد و پیوندهای محم را گسسته میسازد. کمترین ضرر این بحثها آناست که هر یک از دو طرف میخواهد بر دیگری غلبه کند و برتری یابد و این خود مایه اصلی جدایی و پراکندگی است.
جاذبه معنوی امام علیالنقی علیهالسلام
محمد بن حسن علوی میگوید من و پدرم بر درِ سرای متوکل، خلیفه عباسی، ایستاده بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در آن سرا جماعت بسیاری حضور داشتند در این هنگام حضرت امام هادی علیهالسلام وارد شد. تمام حضار به احترام حضرت پیاده شدند تا آن که امام وارد خانه شدند. بعضی از آن جماعت جاهل صفت به بعضی دیگر گفتند ما چرا برای این جوان پیاده شویم. نه شرافتش از ما بیشتر است و نه سنّش. به خدا سوگند که برای او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم رو به جمعیت کرد و گفت به خدا سوگند که با دیدن هیبت و وقار سرشارش ناخود آگاه پیاده خواهید شد. و حضرت امام هادی علیهالسلام تشریف آوردند و جماعت چون نظرشان به جمال حضرت افتاد، همگی به احترام او پیاده شدند و از تاثیر معنوی امام بر خود و جلال و جذبه ایشان تعجّب کردند.
مولودی از سلاله پاک پیغمبر
در صبح درخشان و زیبایی در خانه امام جواد علیهالسلام فرزندی پاک به دنیا آمد که با قدوم مبارکش زمین را نورانی ساخت. با تولد امام دهم غنچههای علم و معرفت و ایمان شکفت و دلهای مؤمنان شاد شد. زمین و زمان بار دیگر شاهد میلاد با سعادت فرزندی از سلاله پاک پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بود. امام علیالنقی علیهالسلام نمونه کامل پرورش نبوی بودند و سیرت ایشان همان سیرت امامان گذشته و راه و روشِ رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله بود.
مقام الهی حضرت امام هادی علیهالسلام
ابوهاشم میگوید: متوکل محلی بنا کرده بود که در آن جا افراد به ملاقاتش میآمدند و در ان پنجرههای مشبک قرار داده بود و کبوتران و مرغان آوازخوان و انواع پرندگان را نگهداری میکرده، به طوری که نه متوکل صدای کسی را میشنیدند و نه کسی صدای او را. لیکن چون حضرت امام هادی علیهالسلام وارد آن مجلس میشد، پرندگان ساکت میشدند و هیچ صدایی شنیده نمیشد و هنگامی که حضرت خارج میشدند دوباره شروع به خواندن میکردند. این موضوع برای متوکّل دردناک بود که حتی مرغان هوا نیز به مقام الهی حضرت هادی علیهالسلام واقفاند.
امام هادی علیهالسلام و مجلس بزم
شبی متوکل امام هادی علیهالسلام را به بزم شرابخواری خویش احضار کرد. متوکل در صدر مجلس مشغول میگساری بود و امام علیهالسلام را در کنار خود جای داد. متوکل برای تحقیر آن بزرگوار با کمال بیشرمی جام شرابی که در دست داشت به امام علیهالسلام تعارف کرد. چون امام مقاومت و نکوهش کردند، متوکل به ایشان گفت: پس شعری بخوان و مجلس ما را رونق ده. او نمیدانست که صاعقههای آتش بار سخنان امام بر سرش فرو میبارد. امام علیهالسلام شروع به خواندن اشعار عبرتانگیز و هشدار دهندهای فرمودند که در آن از منزل نهایی ستمکاران و شهوتپرستان و سرانجام شرابخواران یاد کردند و چنان تصویری در برابر چشمانشان ترسیم فرمودند که مستی از سرشان پرید عیششان منغّص شد.
اقتباسی از اشعار امام هادی علیهالسلام
بعضی از اشعار عبرتانگیز امام هادی (ع) که با هدف روشن ساختن عاقبت جایگاه ستمگران است بدین ترتیب است .آنان در قلههای مرتفع منزل گزیدند و مردان مسلح را به پاسداری از آن منازل گماشتند.لیکن آنان را از گزند مرگ حتمی نجات نداد و از آن کاخها و قلههای سر به فلک کشیده با فلاکت و بدبختی به دورن گودال مرگ فرود آمدند. سپس فریادی برخاست و بانگ زد: کجا رفتند آن تاجها و زینتها و آن شکوه و شوکت؟
کجا رفتند آن چهرههای نازپروردهای که در پس پردههای رنگارنگ، خویشتن را از دیگران ممتاز ساختند؟ سرانجام قبر آنان را رسوا ساخت و آن چهرههای شاداب و نازپرورده جولانگاه کرمهای زمین شد.
آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند، لیکن امروز غذای کرمها و حشرات زمین شدند.
تمام عمر خود را در دنیا به ساختن منازلی صرف کردند که آنها را از گزند طوفان حوادث ایمن سازد، لیکن با شنیدن بانگ کوچ آن خانهها و اهل و عیال را ترک گفتند و رفتند....
جود و بخشش و تقویت اراده
ابوهاشم از اصحاب امام هادی علیهالسلام میگوید: چنان سختی معیشتی به من روی آورد که چارهای جز اظهارنیاز به پیشگاه سرور سخاوتمندان، امام هادی علیهالسلام نداشتم. به حضور امام شرفیاب شدم. تا نشستم فرمودند: ابوهاشم توانایی به جا آوردن سپاس یک از نعمتهای الهی را داری؟ من نتوانستم پاسخ بگویم. امام علیهالسلام شروع به شمردن نعمتهای الهی کردند و فرمودند: آیا از این که خداوندبه تو توفیق ایمان عنایت فرموده و به سبب آن بدنت را از آتش دوزخ مصون داشته، یا از این که نعمت عافیت و سلامت یا نعمت قناعت به تو عنایت فرموده و تو را از ذلت و حقارت مصون داشته است، از او سپاسگذاری میکنی؟ سپس سفارش فرمودند که صد دینار به من بدهند؟!
فرزندان امام دهم علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام دارای پنج فرزند به نامهای ابومحمد معروف به ـ حسن عسگری علیهالسلام ـ، محمد بزرگترین آنان، حسین، جعفر و دختری به نام عایشه بود.
راه و رسم امام علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام زندگی ساده و بیآرایشی داشت. همیشه با مردم و در عمق اجتماع بود. ایشان نمونه انسان کامل بودند.
داروی یک بیمار
زید بن علیبن الحسین میگوید: در سامرا به بستر بیماری افتاده بودم و سخت در تاب و تب و اضطراب به سر میبردم. در دل شب طبیبی به بالینم آوردند و نسخهای برای من نوشت که به دست آوردن آن در شب امکان نداشت. تصمیم گرفتیم که صبح آن را تهیّه کنیم. ولی درد همچنان به شدّت مرا میآزرد. وقتی پزشک رفت دیدم خدمتکار امام هادی علیهالسلام وارد شد و با خود کیسهای همراه داشت. وقتی کیسه را باز کرد، دیدم همان دوایی است که دکتر سفارش کرده است. خدمتکار امام گفت: ابوالحسن علیهالسلام به شما سلام میرساند و میفرماید این دارو را به این ترتیب میل کنید، شفا خواهید یافت. من طبق دستور امام رفتار کردم و شفا یافتم.
نام او را محمد انتخاب کن
ایوب پسر نوح میگوید: به امام هادی علیهالسلام نوشتم من در انتظار مولودی هستم. از شما درخواست میکنم که دعا فرمایید خداوند متعال پسری به من عطا کند. امام در پاسخ مرقوم داشتند هنگامی که نوزاد به دنیا آمد، نام او را محمد بگذار. خداوند متعال به من پسری عنایت فرمود که نامش را مطابق فرموده امام علیهالسلام محمد گذاشتم.
بهتر از پسر
یحیی پسر زکریا میگوید: من در انتظار نوزادی بودم. به امام هادی علیهالسلام نوشتم دعا فرمایید که آن نوزاد پسر باشد. امام در پاسخ نامه من مرقوم داشتند بسا از دختران بهتر از پسرانند. پس از مدتی خداوند متعال به من دختری عنایت فرمود.
احترام به حضرت هادی علیهالسلام
رسم متوکل این بود که هر وقت امام هادی علیهالسلام وارد میشدند، فوقالعاده احترام میکرد. حتی دستور داده بود که همه در مقابل او متواضع باشند. روزی حسودان به متوکل گفتند که تو به دست خود خلافت را از میان میبری. متوکل فرمان داد کسی به حضرت احترام نکند. حضرت بعداز چند لحظه وارد شدند. اما این بار هم همه احترام گذاشتند و استقبال کردند. وقتی حضرت رفتند همه از خود میپرسیدند چه شد؟ چرا بلند شدی و چرا استقبال کردی؟
متوکل و امام هادی علیهالسلام
کاتب معتز میگوید: شبی پیش متوکل رفتیم و او را غضبناک دیدیم. او به چند نفر از غلامان خود امر کرد که حضرت هادی علیهالسلام را بیاورند. مرتب زیر لب میگفت او را میکشم، بدن او را میسوزانم. ناگهان حضرت با کمال شهامت و وقار وارد شد. متوکل به استقبال رفت، تواضع کرد، صورت حضرت را بوسید و پهلوی خود نشاند و پرسید این وقت شب کجا بودید؟ حضرت فرمودند: تو دنبالم فرستادهای. گفت: دروغ گفتهاند و آن گاه حضرت را بدرقه کرد.
امام هادی علیهالسلام در مجلس متوکل
روزی متوکل در مجلس خود برای اعتراف گرفتن از امام هادی علیهالسلام پرسید: فرزندان پدرت درباره عباس بنعبدالمطلب چه نظری دارند؟ امام علیهالسلام فرمودند: شمای خلیفه بگویید که فرزندان پدرم در مورد کسی که خداوند اطاعت فرزندان او را بر مردم واجب کرده است، چه نظری دارند.
متوکل از این پاسخ خوشحال شد و گمان کرد امام از خاندان بنیعباس تعریف کرد. در صورتی که هدف امام از این جمله این بودکه به خلیفه برساند خلافت و ولایت خاندان رسالت از جانب پروردگار عالم تعیین شده است و خلافت آنان همانند دیگر حکومتها نیست.
چرا عسگری گویند؟
حضرت امام علی النقی علیهالسلام و فرزندش امام حسن عسگری علیهالسلام را در سامرا نگاه داشتند. چون آن مکان مرکز ارتش عباسی تا عصر متوکل بود. آن دو بزرگوار را عسگری نام نهادند.